به گفته یک شاعر؛ هایکو یک اتفاق شاعرانه است؛ هایکو تولد غیرمنتظره یک ذوق شاعرانه است که برای همه اتفاق نمیافتد. به عبارتی هر کسی که ذوقی داشته باشد نمیتواند شعرهای کوتاه ماندگاری بگوید.
احمدامیری در گفتوگو با ایسنا بیان کرد: امروزه متاسفانه بعضیها شعر کوتاه را با شعار کوتاه اشتباه میگیرند. حال این سوال مطرح است که هایکو یا شعرهای کوتاه چگونه به شعار تبدیل میشوند؟ شعر کوتاه خوب یا یک هایکوی خوب زمانی متولد میشود که شاعر هم از لحاظ بار علمی و هم از لحاظ بار ذوقی وذوق شاعرانه به حد کمال رسیده باشد. این موقع است که یک شعر خوب متولد میشود.
او ادامه داد: اما زمانی هم میرسد که شاعران دست به ساختن شعر و به ویژه شعر کوتاه میزنند البته این مساله در بعضی از سبکهای شعری و ادبی متداول است اما نمیتوانیم این را در قبال هایکو یا شعر کوتاه اجرا کنیم. وقتی شعر کوتاه را بسازیم آن را به شعار تبدیل کردهایم. حد فاصل شعر و شعار خیلی کم است و شاید به سختی بتوان آن را تشخیص داد.
امیری تاکیدکرد: شعر آغشته به ذوق هنر و احساسات و حرف دل یک جامعه است شعری که ساخته میشود شاید بار معنایی خوبی داشته باشد اما شعری که بار احساسی خوبی نداشته باشد نمیتواند تاثیر گذار باشد.
امیری اظهار داشت: متاسفانه بیش از ۸۰ درصد از شعرها شعار هستند و تنها ۲۰ درصد از شعرهایی که امروزه سروده شدهاند به معنای واقعی شعر هستند. ما شاعرانی را میبینیم که با پیروی از دیگران دست به شعرسازی میزنند.
او خاطرنشان کرد: من تعجب میکنم که چرا بعضی از شاعران و منتقدان بزرگ ما در قبال این شعرسازیها سکوت کردهاند. آنها باید درباره این اتفاقات به شاعران جوان و تازهکار متذکر شوند تا شعر ما به بیراهه نروند. شعر هایکو مملو از احساسات است؛ انگار که مخاطب در یک خط غرق میشود اما شعرهای کوتاهی که ما میبینیم و من اسم آنها را شعار میگذارم فقط یک مفهوم دارد.
امیری توضیح داد: هر کسی میتواند از هایکو برداشتی داشته باشد و آن را به اتفاق زندگیاش بچسباند. این شعر یک وجهی نیست و برای همه سروده میشود اما شعرهایی که ساخته میشوند تک بعدی هستند و یک حرف را می زنند که آن هم شعار است. شعری که به سمت شعار میرود نیز فلسفهای ندارد و یک حرف را میگوید.
وی، با اشاره به جریانسازی در شعر کوتاه، گفت: جریانسازی زمانی اتفاق میافتد که ما به یک شعر خوب و یا گروهی از شاعران خوب برخورد کنیم در چنین مواقعی است که انتظار ساختن یک جریان را داریم اما زمانی که داوطلب ادبی و فعال ادبی ما گمراه میشود. قطعا نباید انتظار شکل گیری جریان را داشت همان گونه که ما چند وقتی است که شاهد جریان ادبی نبودهایم و این خیلی بد است؛ یعنی هیچ کدام از شعرهای ما جریانسازی نکردهاند.
او ادامه داد: شاید به سختی بتوان اسم یک شاعر یا شعر او را به یاد آورد؛ این شعرها در ذهن نمیمانند. مردم شاملو را در زمان خودش شناختند و همینطور فروغ را. ما شاعران زیادی داریم که شعرشان به سختی در ذهن میماند. در واقع هیچ اتفاقی در شعر ما نیفتاده است و امیدوارم این اتفاق با همبستگی خوبی به وجود میآید.
امیری گفت: به شاعران جوان توصیه میکنم که الگوهای خوبی برای خود انتخاب کنند. ما در این دهه الگوهای مناسبی نداریم. شاعران جوان ما سعی کنند که الگوهایی پیدا کنند تا به بیراهه نروند.
احمد امیری:بار تراژیک شعر امروز زیاد است
احمد امیری در گفتوگو با خبرنگار ایسنا بیان کرد: بزرگترین اثر ما در دنیا که همان شاهنامه فردوسی است اثری تراژیک است. همچنین از جمله تاثیرگذارترین و ماندگارترین ادبیاتها و آثار به جا مانده در دنیا آثار تراژیک هستند.
وی افزود: نمیتوان برای ادبیات مسیر تعیین کرد. ادبیات ما هم با توجه به وضع حال امروز جامعه و موقعیت فعلی شاعران و نویسندگان شکل میگیرد.
او خاطرنشان کرد: در حال حاضر طنزهای نوشته شده در جامعه ما نیز غمگین هستند که همه اینها بستگی به شرایط و موقعیتی که شاعر در آن قرار گرفته و میزان شادی و غمگینی او دارد.
این شاعر توضیح داد: ما نباید برای شادتر شدن ادبیات دست به کاری بزنیم بلکه این شرایط است که به شاعر جهت میدهد. شاعر زبان مردم است. پس باید با حالت آنها پیش رود.
امیری ادامه داد: من با فاصله گرفتن شعر از حالت تراژیک و جهش آن به سوی شعری شاد موافق نیستم زیرا الان زمان فاصله گرفتن از شعر تراژیک نیست. راه حلی برای گرایش به سمت سرودن شعر شاد و طنز وجود ندارد بلکه شاعران باید خودشان به وجود بیاورند.
او تصریح کرد: شاعر باید در زمانی که مشکلی وجود ندارد متولد شود و در شرایط شاد شعر بسراید تا مردم از شادی شعر او شاد شوند.
احمدامیری:ارایه فرم جدید از کسی شاعر نمی سازد
احمد امیری در گفتوگو با ایسنا خاطرنشان کرد: شعر ایران با عقبهای قدرمند در دنیای ادبیات ایستاده است و به رغم سکونی مطلق که برای هر دوستدار ادبیاتی دردآور است شعر ایران بعد از نیما دچار تحولی عظیم شد و در خط اول این تغییر میتوانیم از شاعرانی چون شاملو، فروغ سهراب، اخوان و… نام برد.
او عنوان کرد: در حال حاضر چه؟ آیا این رکود زجرآور شایسته شعر ایران است؟ البته روی صحبت بنده آسیبشناسی شعر خوزستان است؛ هرچند شعر این استان تکهای از شعر ایران است.
امیری بیان کرد: فرمگرایی، معناگریزی، خودباوری بیجا، شعرهای فصلی، نبود تحقیق و مطالعه و سادهانگاری کسانی که فکر میکنند شاعرند شعر ایران را در باتلاق فرو برده که اگر گذشته با عظمتمان در ادبیات نبود تاکنون اثری از آن به جا نمانده بود.
این شاعر با اشاره به فرمگرایی و قایل بودن برخی به زبان شعری خاص خود اظهار کرد: اینها واژههای خندهداری است که در حال حاضر از دهان اکثر شاعران میشنوی؛ کسانی که به جای عمیق شدن و در اعماق فرورفتن به سطح آمدهاند و بیشتر طنازی تبلیغاتی را مورد پسند قرار میدهند تا اصل شعر پارسی.
امیری تاکید کرد: متأسفانه شعر نیمابی برخلاف تمام محاسناش یک عیب کوچک دارد و این عیب شده بدبختی شعر ایران و آن دستوپاگیر نبودن قواعدش است که هر تازه واردی را به این اشتباه میاندازد که شاعر است و همین شاعران عزیز برای خود زبان شعری تازه خلق میکنند و هر کدام به نحوی سعی دارند خود را در دنیای ادبیات متمایز نشان دهند اما کاش میدانستند که ارایه فرم جدید از فرد شاعر نمیسازد بلکه محتوای شعر است که باعث پذیرفته شدن فرد به عنوان شاعر میشود.
وی درد دیگر شعر معاصر را نبود مطالعه نزد شاعران بیان کرد و گفت: ای کاش این عزیزان به گذشته نگاه میکردند و میدیدند شاعرانی چون نیما، فروغ، شاملو و دیگر موفقان این عرصه به چند زبان زنده دنیا مسلط بودند و درباره ادبیات چندین کشور دنیا مطالعه میکردند.
امیری از تقلیدی بودن دفاتر اشعار شاعران امروزی ابراز تاسف کرد و ابراز داشت: این شاعران هر کدام از روی دست دیگری کپیبرداری فکری میکنند. معضل دیگر مشترک شعر ایران و شعر خوزستان شعرهای فصلی است. با یک اتفاق یا رویداد به صورت گروهی همه اذهان به اصطلاح ادبی چرخش ۳۶۰ درجهای به آن سو میکنند و به آن موضوع میپردازند.
وی افزود: من در این بحث قصد ندارم این موضوع را القا کنم که شاعر باید به مسایل اطراف خود بیاعتنا باشد بلکه با تک وجهی شدن شعر مخالف هستم زیرا همین یک سویه شدن شعر نسل جدید را گمراه میکند و آنها را از جریان فکری آزاد دور کرده و به طرف حرکتی هدایت شده میکشاند.
این شاعر ابراز امیدواری کرد که بزرگان کمی به خود تکان بدهند و ادبیات را چون ابزار در اختیار جریانها قرار ندهند و بیان کرد: آسیبی که بر پیکرهای شعر خوزستان، که خود پارهای از ادبیات ایران است، وارد شده مواردی است در بالا ذکر انها رفت. البته نباید از شاعران بزرگ و آزاداندیش خوزستانی، که چون ستارگانی پرفروغ در شعر ایران میدرخشند، به سادگی گذشت.