آسیب تقلید از فکر، به جان ادبیات ما افتاده است

مصاحبه ها , مصاحبه های ادبی تاریخ انتشار: ۹۹/۱۰/۰۳ دیدگاه‌ها برای آسیب تقلید از فکر، به جان ادبیات ما افتاده است بسته هستند   4826 بازدید

اندازه فونت    
آسیب تقلید از فکر، به جان ادبیات ما افتاده است

یک شاعر و منتقد ادبی گفت:شاعران به جای سرایش شعر سیاسی به جناح‌های سیاسی تبدیل شده‌اند و شعرهای منتشرشده از موسیقی شعر فاصله دارند که این خود باعث عقب ماندگی شعر می شود.

 

بهمنشیر :آبادان نیوز:احمد امیری در گفت‌وگو با ایسنا اظهار داشت: دهه 80 را به گونه‌ای که دهه افول شعر ایران بود پشت سر گذاشتیم. با مرگ شاعران بزرگی هم‌چون منوچهر آتشی دیگر مرجع درست و حسابی برای شعر که کار خود را جدی دنبال کند وجود نداشت.

وی افزود: درست است که اختلاف میان جوامع ادبی بسیار است اما بر نقطه‌ای از شاعران مرجع توافق نظر دارند. افول شعر در 2 دهه اخیر به دلایل مختلفی هم‌چون فرم‌زدگی اتفاق افتاد. به این صورت شاعران پس از نیما یوشیج شعر نیمایی را گسترش دادند اما شاعران 2 دهه اخیر خود شروع به قالب‌سازی و فرم‌های جدید در شعر کرده‌اند در حالی که به نظر من شعر نیما هنوز به اوج خود نرسیده و جای کار دارد.

او خاطرنشان کرد: شاعران جوان به این امید دست به خلق قالب‌های جدید می‌‌زنند که بتوانند نیمای جدیدی باشند که این امر شعر ما را تا 2 دهه عقب انداخته است. بدی این نوع خلق در این است که شاعران بدون هیچ گونه اطلاع، مطالعه کافی و پیشینه پربار خواهان خلق سبکی جدید و معرفی آن به جامعه هستند که این خواسته ضربه زیادی به بدنه شعر وارد می‌کند.

این شاعر توضیح داد: به کارگیری تقلیدهای معنایی از شعرهای یک دیگر به وسیله شاعران جوان از دیگر عوامل عقب‌ماندگی شعر است. زمانی که شعر شاعران پیشکسوت کلاسیک و معاصر را می‌خوانیم ما را با دنیای متفاوتی مواجه می‌سازد و لذت درک و فهم آن‌ها را نصیب‌مان می‌کند در صورتی که در شعرهای امروزی تقلید از فرم و شکل به فکر ترفیع یافته است.

وی ادامه داد: در حقیقت تقلید از کار شاعران دیگران سرقت ادبی است که در میان شاعران امروز بسیار دیده می‌شود. سرقت فکر ادبی باعث یک نواخت شدن شعرها و مفهوم آن‌ها شده است زیرا استقلال فکری به دلیل نبود فهم ادبی از بین رفته و سعی در ایستادگی بر افکار دیگران می‌شود.

او اظهار داشت: تقلید از فکر آسیبی است که به جان ادبیات ما افتاده است. هم‌چنین نبود موسیقی در شعر امروز آسیب دیگر وارد بر ادبیات‌مان به شمار می‌آید. بنابر علاقه و ذایقه هر ایرانی وجود موسیقی در شعر نوعی ضرورت محسوب می‌شود. البته به این معنا که موسیقی در زیر پوست شعر نیز احساس شود.

امیری یادآور شد: لزوم وجود موسیقی در شعر حرف تازه‌ای نیست و همه شاعران کلاسیک و نو آن را در شعرهایشان رعایت می‌کرده‌اند اما در شعر امروز موسیقی احساس نمی‌شود چراکه شعرها به شعرهای مفهومی تبدیل شده‌اند که این امر باعث هضم نشدن آن‌ها برای بسیاری از مردم شده است.

وی تصریح کرد: در کل پست مدرنیسم امری خوب و مطلوب است اما قبل از وارد کردن مؤلفه‌های ساختاری آن در شعر باید به درک و شناختی درست از آن برسیم. به این معنا که در شعر امروز قالب پست مدرن است اما فکر پست مدرن نیست و این مساله یکی از آسیب‌های جدی در شعر به شمار می‌آید.

او بیان کرد: از دیگر عوامل آسیب زننده به شعر امروز این است که شاعران به جای سرایش شعر سیاسی به جناح‌های سیاسی تبدیل شده‌اند. آدم هر طور که دلش بخواهد می‌تواند شعر بسراید اما زمانی که تلاش شود شعرها در جناح خاص قرار گرفته و برای موقعیت‌های مقطعی سروده شوند دیگر سروده‌ها شعر نیستند. نباید شعر به مقطع و زمان خاصی اختصاص داشته باشد.

 

احمد امیری: معیارهای ایرانی شعرمان را فراموش کرده‌ایم

بهمنشیر :آبادان نیوز:احمد امیری در گفت‌وگو با ایسنا گفت: منظور از فاصله گرفتن از موسیقی عروض و قافیه نیست بلکه منظور آن نوع موسیقی است که زیر پوست شعر قرار دارد.

وی ادامه داد: مخاطب تمایل دارد وقتی شعر می‌خواند آن شعر دارای ریتم باشد. همین ریتم باعث جذب مخاطب می‌شود. این مفهوم که شعر باید بار معنایی عمیقی داشته باشد حرف درستی است ولی نباید از عناصر زیبایی شعر غافل شد.

این شاعر خاطرنشان کرد: هر محصولی که ارایه می‌شود یک سری جذابیت‌ها هم در کنارش ارایه می‌شود تا مخاطب را جذب کند. زمانی هم که نیما شعر نو را مطرح کرد در شعرش موسیقی وجود داشت.

امیری بیان کرد: شاعران بزرگ شعر نو هم این امر را در کارهایشان رعایت می‌کردند. اما شاعران امروزی این موضوع را فدای مفهوم و معنای شعر می‌کنند. حال آن که موسیقی جزء جدانشدنی شعر است که باید در شعر رعایت شود.

او تصریح کرد: متاسفانه شعرها خشک و بی‌روح هستند و مخاطب رغبت نمی‌کند تا پایان شعر را بخواند. در واقع‌ ما معیارهای ایرانی شعرمان را فراموش کرده‌ایم که این مساله به شعر آسیب وارد می‌کند.

 

احمد امیری: شاعر امروز دارد از جیب می‌خورد

آبادان نیوز:احمد امیری در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: من چندین بار در جلسه شعرخوانی شرکت کرده و متوجه شده‌ام که تعریف‌ها و تحلیل‌هایی که از شعر امروز در این جلسات می‌شود تحلیل‌های درستی نیست و در این جلسات شعر به بیراهه می‌روند.

وی خاطرنشان کرد: فضایی که باید شعر داشته باشد فضایی کلی است. یعنی باید وقتی شعری سراییده می‌شود این شعر شاخص‌هایی را داشته باشد تا بتوانیم نام آن را شعر بگذاریم اما در حال حاضر برخی از کسانی که در عرصه شعر فعالیت می‌کنند معیارهای شعر ایرانی را به طور کلی فراموش کرده‌اند.

امیری، با تاکید بر این که شعر باید در قالب‌های خوب پیشرفت کند، یادآوری کرد: ما قبلاً شعر سپید داشته‌ایم و کسانی همچون شاملو، فروغ و غیره شعر سپید سروده‌اند اما به طرز فجیعی که اکنون شعر سپید سروده می‌شود کسی دیگر رغبت به شعر خواندن ندارد.

این شاعر تصریح کرد: محافل ادبی که برگزار می‌شوند شعر ما را منحرف می‌کنند. اگر بزرگان ما که در زمینه شعر فعال هستند وارد نشوند و نقد نکند شعر آن گونه که باید نمی‌شود. به قول معروف الان ما داریم از جیب می‌خوریم. یعنی فقط به شعرای کلاسیک و شعرای نورپردازی که در قید حیات نیستند و دیگر چیزی از آن‌ها تولید نمی‌شود می‌نازیم.

او بیان کرد: شاعر را مردم شاعر می‌کنند نه محفلی‌ها و کسانی که در جلسات ادبی هستند. اگر مردم به عنوان مثال دفتر شعر مرا بخرند مشخص می‌شود که من شاعر هستم چراکه نشان می‌دهد مردم از این شعرها استفاده می‌کنند. وقتی کتابی در 1000 نسخه منتشر می‌شود ولی بعد می‌بینیم که حتی 50 نسخه از آن فروش نرفته چه گونه باید نام صاحب کتاب را شاعر گذاشت؟

امیری خاطرنشان کرد: محفلی‌ها و کسانی که در جلسات ادبی هستند با به‌به و چه‌چه گفتند و ادای پست مدرن‌ها را در آوردن هنوز از کسی شاعر نساخته‌اند. امیدوارم که بزرگان و منتقدان خوبی که در زمینه شعر در حال فعالیت هستند وارد گود شوند و در جراید، مطبوعات و سایت‌ها صحبت کنند تا شاعران راهنمایی شوند.

این منتقد ادبی گفت: درست است که سال‌ها باید بگذرد تا صاحب دلی پیدا شود اما ما هم باید فضا را مهیا کنیم تا صاحب دل و شاعر خوب پیدا شود. بزرگانی که الان در ادبیات ما هستند و سکوت کرده‌اند سکوت آن‌ها خیانت به ادبیات است. امیدوارم این قضیه به وسیله استادان و صاحبان کلام حل شود و جوانان فعال در ادبیات امروز را راهنمایی کنند تا در این راه درست قدم بردارند.

وی، با اشاره به این که شعر و ادبیات ما در دنیا قابل قیاس با هیچ جای دیگر نیست، تصریح کرد: از گوته شاعر آلمانی پرسیدند که شعر ایرانی را در چه سطحی می‌بینید؟ او پاسخ داد: اگر تمام شعر دنیا یک گله اسب تیزرو باشد که در حال دویدن هستند شعر ایرانی اسبی است که صدها هزار کیلومتر از آن‌ها جلوتر است و شعر دنیا هیچ گاه به آن نمی‌رسد. اما این نظر گوته مربوط به مقطعی است که در آن شعر کلاسیک ما سروده می‌شد.

امیری عنوان کرد: بعد از نیما که شعر نو را آورد و بعد از آتشی و غیره ما چه کسی را داریم که راه درستی را طی کند؟ امیدوارم که در این قضیه گام‌های درستی برداشته شود. گام صحیح برداشته نمی‌شود مگر این که بزرگان، صاحبان کلام و منتقدان ما در این زمینه قلم بزنند.

 

احمد امیری: شعر کلاسیک می‌تواند پشتوانه خوبی برای نسل جدید باشد شعرهایی منتشر می‌شوند که با روحیه شرقی ما سازگار نیست 

بهمنشیر :آبادان نیوز:احمد امیری در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: یکی از معضلات شعر ما نبود موسیقی در شعر است. مثلا در شعر نیما یا شعر سپید شاملویی موسیقی در شعر هویدا است. به عبارتی شعر وزن و عروض و قافیه ندارد اما موسیقی خود را از موسیقی شعر کلاسیک وام گرفته است.

وی افزود: متاسفانه شاعران ما در حال حاضر شعر کلاسیک، که عقبه شعر ما است، را کنار گذاشته‌اند در حالی که آن‌ها زمانی می‌توانند موفق شود که از این عقبه و سرمایه استفاده کنند. متاسفانه در حال حاضر این کار را نمی‌کنند. در نتیجه شعرهایی منتشر می‌شوند که با روحیه شرقی جامعه ما سازگار نیست. به همین دلیل است که شعر خوانده نمی‌شود. شفیعی کدکنی در کتاب “موسیقی شعر” خود این مساله را فریاد زده است که وقتی شعر موسیقی نداشته باشد به نثر تبدیل می‌شود.

او اظهار داشت: شاعر زمانی شاعر می‌شود که مردم را در کنار خود داشته باشد و روشنفکران او را قبول کنند. متاسفانه شاعران ما زمانی فکر می‌کنند شاعر شده‌اند که هم‌محفلان‌شان به آن‌ها آفرین بگویند! خوباوری‌های بی‌جا یکی از عوامل این مساله است. نیما چارچوب شعر کلاسیک را شکست اما به خود شعر ضربه نزد و حتی از شعر کلاسیک وام گرفت اما بعد از نیما خیلی‌ها می‌خواستند تاریخ‌ساز شوند و فرم جدیدی خلق کنند. به همین دلیل به انجام دادن کارهای بی‌مایه دست زدند.

امیری خاطرنشان کرد: ایجاد فرم‌های بی‌پایه موجب شد تا ما مسیر اصلی شعر را گم کنیم. الان به اسم پست مدرنیسم شعر گفته می‌شود. در حالی که مولفه‌های پست مدرنیسم در شعرها دیده نمی‌شود. شاعری که بخواهد محصولی ارایه دهد نخست باید جاذبه اثر خود را مد نظر داشته باشد. وقتی از زیبایی‌های شعر فاصله بگیریم، به فرم‌زدگی دچار ‌شویم و به تقلید روی ‌آوریم مخاطب را از دست می‌دهیم. به همین دلیل است که چند سالی شاعر سرشناسی در کشور نداریم و شاعران جوان هم گمراه می‌شوند.

وی یادآور شد: شعر ما در بعضی جاها به سمت بی‌راهه پیش می‌رود. متاسفانه شاعران قدیمی که خوب کار می‌کردند سکوت اختیار کرده‌اند. این سکوت اختیار کردن باعث می‌شود که آن دسته از افرادی که مایه شعرگویی ندارند به عنوان مرجعی برای جوانان شناخته شوند و آن جوانان به بی‌راهه بروند.

این شاعر تاکید کرد: شعر کلاسیک ما می‌تواند پشتوانه خوبی برای نسل جدید شعر امروز فارسی باشد. قصد من عروض و قافیه نیست بلکه موسیقی شعر کلاسیک است. در شعر دهه 70 بعد از مرگ منوچهر آتشی هیچ پیشرفتی نکردیم و علت این مساله همین خودباوری‌های بی‌جا و خودنمایی‌هایی است که بعضی‌ها انجام می‌دهند و باعث این معضل شده است.

 

احمد امیری: ناشران دولتی شایسته‌سالاری را رعایت نمی‌کنند

بهمنشیر :آبادان نیوز:احمد امیری در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: ناشران دولتی باید نگاهی عمومی‌تر به ادبیات و شعر داشته باشند چراکه به روند رشد ادبیات ما کمک می‌کند.

وی ادامه داد: ناشران دولتی نقش محوری را در معرفی شاعران ایفا می‌کنند و ناشران خصوصی با توجه به بازار کساد کتاب به ندرت پیش می‌آید دست به معرفی و چنین ریسکی بزنند.

او گفت: در معرفی ادبیات و شعر نقش ناشران خصوصی به خاطر ریسک آن کم‌رنگ است مگر این که شاعر خیلی شناخته شده باشد اما ناشران دولتی به خاطر این که از پشتوانه مالی و اعتبار برخوردار هستند جای نقد دارند چراکه دیده شده گزینشی کار می‌کنند و شایسته‌سالاری در کار آن‌ها کمتر شده است.

این منتقد ادبی با اشاره به این که شاعران جوان بسیار خوبی وجود دارد خاطرنشان کرد: ناشران دولتی باید از نویسندگان و شاعران حمایت کنند اما اگر دقت کنیم می‌بینیم که فضا برای بعضی خیلی کم ایجاد می‌شود. در حالی که در برای بعضی دیگر بیشتر است.

وی توضیح داد: بعضی از شاعران و نویسندگان در سال چندین کتاب را به وسیله ناشران دولتی به چاپ می‌رسانند. در حالی که نویسندگانی هستند که ناشران دولتی اصلا طرف آن‌ها نمی‌روند.

امیری اظهار کرد: اکثر شاعران نامدار معاصر از جمله سهراب سپهری، فروغ فرخ‌زاد و… در سن 60 یا 70 سالگی که شناخته نشدند بلکه آن‌ها در سنین پایین شناخته شدند و استعدادشان شکوفا شد. ناشران این شاعران را در  جوانی شناسایی کردند و بعدها آن‌ها به شاخه‌هایی در ادبیات ما تبدیل شدند. اما وقتی امکان نشر را از بعضی شاعران جوان بگیریم و منتظر باشیم که اتفاقی در ادبیات‌مان بیفتد آن اتفاق هرگز نمی‌افتد.

این منتقد ادبی گفت: در حال حاضر اکثر شاعران با هزینه خودشان کتاب به چاپ می‌رسانند که یا کتاب‌ها به فروش نمی‌رسند یا در گوشه‌ای می‌مانند. در این حالت چهره‌ای از ادبیات ما معرفی نمی‌شود و ما فقط از جیب می‌خوریم. یعنی در ادبیات کلاسیک وابسته به حافظ، مولوی و… و در ادبیات معاصر نیز وابسته به نیما، شاملو، اخوان و… هستیم.

وی افزود: امروزه بحث فرهنگ‌سازی بحث بسیار مهمی است. ناشران دولتی باید نگاه حمایتی را عمومی‌تر کنند. ناشران دولتی از امکانات خوبی مانند توزیع و تبلیغات بسیار خوب برخوردار هستند و فروش‌شان خوب است چراکه کتاب‌ها را به ادارات دولتی می‌دهند و تامین اعتبار می‌شوند.

مطالب مرتبط
رفتن به ابتدای صفحه