نقش نخبگان در جوامع توسعه یافته
آبادان نیوز احمد امیری :در جوامع توسعه یافته نقش نخبگان علاوه با کارکرد علمی و مدیریتی جامعه وظیفه اتصال عوام و حکومت را به عهده دارند به نوعی که در موقعیتهای حساس و شرایط اضطراری جامعه وظیفه این قشر هویداتر میشود در این برهه، نخبگان و روشنفکران در جهت تشریح شرایط موجود به جامعه با زبان مشترک وارد عمل میشوند و با توجه به اعتماد مردم به نخبگان خارج از قدرت کلان، بهتر پذیرای شرایط حاد جامعه خود میشوند.
حال تصور کنیم عدهای مدیران خام دست به کنار گذاشتن این قشر از جامعه بزنند و به این تصور بیهوده برسند که حاشیه امن نفوذ و قدرت خود را بیشتر کنند.
این خام نگری چنانچه منجر به نتیجه بشود خلع عمیقی بین حکومت و جامعه به وجود میآورد و این اقدام فاجعهآمیز زمانی خود را بروز میدهد که جامعه در شرایط بحرانی قرار گیرد و عدم حضور نخبگان رویارویی نابرابری را فیمابین مردم و حاکمان به وجود میآورد.
این موقعیت نامیمون نتیجه نخبه کشی مدیرانی است که به دور از شایستهسالاری و نداشتن جامعهشناسی، مناصبی را به ناحق تصرف کردهاند و سالهاست نتوانستند آماری مستند از عملکرد خود در خصوص توسعه سختافزاری و نرمافزاری ارایه دهند این مسئولان که خود مستعد تعویض و جایگزینی هستند با عدم درک شرایط و بومشناسی مناسب موجبات به حاشیه بردن طبقهای را فراهم کرده که نبودش توازنی را به هم میزند که میتواند زیانبارترین آسیبها را به هر جامعهای تحمیل کند.
چنین رویکردی در هر سطح مردمی و با هر ابعادی عواقبی خواهد داشت که جبران سختی را در آینده میطلبد.
باشد با درک بهتر و حمایت بیشتر از نخبگان و روشنفکران از این سرمایههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و علمی به نفع منافع ملی استفاده کنیم.
خودباوریهای بیجا در شعر
احمد امیری در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: علت معرفی نشدن چهره جدید در ادبیات ضعف در مطالعه و تحقیق است.
او بیان کرد: استعداد و نبوغ ادبی زمانی شکوفا میشود که شاعر و داستاننویس در کنار کار ادبی که بر اساس نبوغ خودش انجام میدهد به مطالعه نیز بپردازد.
او ادامه داد: ما در زمینه ادبیات در کشور نابغه زیاد داریم اما به خاطر مطالعه ناکافی خودشان را در محدودهای خاص گرفتار کردهاند و همین باعث میشود که حال و روز شعر ما این گونه باشد.
این منتقد ادبی افزود: ما با کسی تعارف نداریم اما وضعیت شعر ما به غیر از شاعرانی که از قدیم ماندهاند چیز جدیدی نداریم و اگر بخواهیم به همین شیوه پیش برویم و هر کسی عَلم خودش را در ادبیات بلند کند حالا حالاها باید از جیب بخوریم.
وی خاطرنشان کرد: یکی از آسیبهایی که به شدت شعر ما را تهدید میکند همین خودباوریهای بیجایی است که بعضی شاعران جوان در محافل ادبی که برگزار میشود پیدا میکنند.
امیری توضیح داد: مطالعه ناکافی و اشراف نداشتن به مسایل ادبی و فقط ژست شاعرانگی داشتن نیز از جمله آسیبهای تهدید کننده ادبیات است.
او گفت: یک شاعر زمانی شاعر میشود که مردم او را قبول کنند. نباید مردم را دست کم گرفت چراکه مردم ما چندین هزار سال شعر و ادبیات را در عقبه خود دارند. اگر شعر و ادبیات را متوجه نشوند اما فرق شعر خوب و بد را میتوانند تشخیص بدهند.
امیری بیان کرد: جامعه ادبی مخاطب حرفهای شعر هستند و شعرخوانان خوبی هستند و الان چند سالی است که آنها تشنه هستند اما چیزی به آنها تزریق نمیشود.
احمد امیری: معیارهای ایرانی شعرمان را فراموش کردهایم
احمد امیری در گفتوگو با ایسنا گفت: منظور از فاصله گرفتن از موسیقی عروض و قافیه نیست بلکه منظور آن نوع موسیقی است که زیر پوست شعر قرار دارد.
وی ادامه داد: مخاطب تمایل دارد وقتی شعر میخواند آن شعر دارای ریتم باشد. همین ریتم باعث جذب مخاطب میشود. این مفهوم که شعر باید بار معنایی عمیقی داشته باشد حرف درستی است ولی نباید از عناصر زیبایی شعر غافل شد.
این شاعر خاطرنشان کرد: هر محصولی که ارایه میشود یک سری جذابیتها هم در کنارش ارایه میشود تا مخاطب را جذب کند. زمانی هم که نیما شعر نو را مطرح کرد در شعرش موسیقی وجود داشت.
امیری بیان کرد: شاعران بزرگ شعر نو هم این امر را در کارهایشان رعایت میکردند. اما شاعران امروزی این موضوع را فدای مفهوم و معنای شعر میکنند. حال آن که موسیقی جزء جدانشدنی شعر است که باید در شعر رعایت شود.
او تصریح کرد: متاسفانه شعرها خشک و بیروح هستند و مخاطب رغبت نمیکند تا پایان شعر را بخواند. در واقع ما معیارهای ایرانی شعرمان را فراموش کردهایم که این مساله به شعر آسیب وارد میکند.
احمد امیری: شعر کلاسیک میتواند پشتوانه خوبی برای نسل جدید باشد شعرهایی منتشر میشوند که با روحیه شرقی ما سازگار نیست
احمد امیری در گفتوگو با ایسنا بیان کرد: یکی از معضلات شعر ما نبود موسیقی در شعر است. مثلا در شعر نیما یا شعر سپید شاملویی موسیقی در شعر هویدا است. به عبارتی شعر وزن و عروض و قافیه ندارد اما موسیقی خود را از موسیقی شعر کلاسیک وام گرفته است.
وی افزود: متاسفانه شاعران ما در حال حاضر شعر کلاسیک، که عقبه شعر ما است، را کنار گذاشتهاند در حالی که آنها زمانی میتوانند موفق شود که از این عقبه و سرمایه استفاده کنند. متاسفانه در حال حاضر این کار را نمیکنند. در نتیجه شعرهایی منتشر میشوند که با روحیه شرقی جامعه ما سازگار نیست. به همین دلیل است که شعر خوانده نمیشود. شفیعی کدکنی در کتاب “موسیقی شعر” خود این مساله را فریاد زده است که وقتی شعر موسیقی نداشته باشد به نثر تبدیل میشود.
وی گفت: شاعر زمانی شاعر میشود که مردم را در کنار خود داشته باشد و روشنفکران او را قبول کنند. متاسفانه شاعران ما زمانی فکر میکنند شاعر شدهاند که هممحفلانشان به آنها آفرین بگویند! خوباوریهای بیجا یکی از عوامل این مساله است. نیما چارچوب شعر کلاسیک را شکست اما به خود شعر ضربه نزد و حتی از شعر کلاسیک وام گرفت اما بعد از نیما خیلیها میخواستند تاریخساز شوند و فرم جدیدی خلق کنند. به همین دلیل به انجام دادن کارهای بیمایه دست زدند.
امیری خاطرنشان کرد: ایجاد فرمهای بیپایه موجب شد تا ما مسیر اصلی شعر را گم کنیم. الان به اسم پست مدرنیسم شعر گفته میشود. در حالی که مولفههای پست مدرنیسم در شعرها دیده نمیشود. شاعری که بخواهد محصولی ارایه دهد نخست باید جاذبه اثر خود را مد نظر داشته باشد. وقتی از زیباییهای شعر فاصله بگیریم، به فرمزدگی دچار شویم و به تقلید روی آوریم مخاطب را از دست میدهیم. به همین دلیل است که چند سالی شاعر سرشناسی در کشور نداریم و شاعران جوان هم گمراه میشوند.
وی عنوان کرد: شعر ما در بعضی جاها به سمت بیراهه پیش میرود. متاسفانه شاعران قدیمی که خوب کار میکردند سکوت اختیار کردهاند. این سکوت اختیار کردن باعث میشود که آن دسته از افرادی که مایه شعرگویی ندارند به عنوان مرجعی برای جوانان شناخته شوند و آن جوانان به بیراهه بروند.
این شاعر تاکید کرد: شعر کلاسیک ما میتواند پشتوانه خوبی برای نسل جدید شعر امروز فارسی باشد. قصد من عروض و قافیه نیست بلکه موسیقی شعر کلاسیک است. در شعر دهه 70 بعد از مرگ منوچهر آتشی هیچ پیشرفتی نکردیم و علت این مساله همین خودباوریهای بیجا و خودنماییهایی است که بعضیها انجام میدهند و باعث این معضل شده است.
چالشهای ادبیات معاصر به دلیل فاصله گرفتن از ادبیات کلاسیک است