یک شاعر گفت: ورود شعر نو و شعر سپيد به ادبيات ما باعث ايجاد سادهانگاري شد و خيليها احساس كردند كه شاعرند و به اين اشتباه افتادند كه شعر بگويند.
احمد اميري در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان بيان كرد:شاعر مانند ليوان آبي است كه آن قدر ذوق و مطالعه دارد كه سرريز ميشود و اين
سرريزي است كه باعث توليد شعر ميشود و شعر به صورت ناخودآگاه سرريز ميشود. شاعران ما اين سرريزي را ندارند و به شعر اجازه متولد شدن نميدهند.
وي ادامه داد: شعرهاي امروز بيشتر ساخته ميشوند و از ضمير ناخودآگاه شاعر خارج نميشوند. اين شعرها سفارشي شعر نيستند بلكه شعارند. شاعر بايد در اجتماع باشد و
مسايل اجتماعي را ببيند و مطالعه كند تا شعر ناخودآگاه متولد شود و بتوان واقعا به آن شعر گفت. ما امروزه ميبينيم كه بعضيها از ايدهها و تصاوير شعري ديكران استفاده میكنند
و با ايجاد تغييراتي متني مينويسند و اسم آن را شعر ميگذارند و منتشر ميكنند. اين متن از لحاظ قالب شعر است و از لحاظ ادبي شعر به شمار ميآيد اما آيا اين گونه اشعار
ماندگاري دارند؟ خير. چون آن چه از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند.
اميری تاكيد كرد: شايد چنين شعري توسط هممحفلان تحسين شود اما بايد دقت كرد كه من شاعر را مردم شاعر ميكنند. زماني كه كتاب شاعر به فروش برسد و شعرش در ذهن
مردم ماند آن وقت است كه او ميتواند ادعاي شاعر بودن را داشته باشد. من شاعر كه پس از انتشار پنج دفتر شعر بين مردم شناخته نشوم نميتوانم ادعاي شاعري داشته باشم.
اين شاعر افزود: ورود به عرصه شعر كلاسيك محدوديت ذوقي و استعدادي خاصي را ميطلبد و اين باعث ميشود هر كسي به خود اجازه شعر گفتن را ندهد اما اين مساله در شعر
نو وجود ندارد. البته هر كسي كه فكر ميكند شاعر است، حق دارد شعر خود را بگويد و ممكن است شعر او به تاييد هم برسد اما اگر ذوقي در شعر شاعر نباشد و آن شاعر شعور
شاعري را نداشته باشد، شعري مكانيكي توليد ميشود.
اميري تصريح كرد: شعر نبايد ساخته شود. شعر بايد سروده شود. شعري كه ساخته ميشود شعر نيست بلكه متني است كه واژه شعر را به صورت نامشروع يدك ميكشد. اين
مساله به ساختار مقدس شعر لطمهزده و به معضل دهه 80 تبديل شده است. ما در دهه 80 بحرانيترين دوره شعر تاريخ را سپري كرديم چون با چنين فقري برخورد كرديم اما اين
معضل نيز گذرا است چون جامعه و مردم كه مخاطبان اصلي شعر هستند بهترينها را انتخاب ميكنند.
l”>وي در اين خصوص افزود: كساني كه فكر ميكنند شاعرند خواهناخواه به حاشيه ميروند و كساني در گود ميمانند كه واقعا شاعر باشند و همان طور كه فروغ و شاملو از بين صد
هزار شاعر دوران خود به ماندگاري رسيدند امروز نيز فقط شاعران باارزش ميمانند.
اميري بيان كرد: شعر چيزي پاك و مطهر است كه ميتواند انواع ديدگاهها را داشته باشد اما نميتواند صرفا در يك جناح خلاصه شود. پس نبايد شعر را درگير باندبازي كرد.